اساس مهندسي در هر گرايشي با طراحي مبتني بر اندازه‌گيري ، محاسبه و تحليل با استفاده از علوم رياضي و تجربي شكل ميگيرد . بدين‌سبب حرفه مهندسي ديدي كاملا فني و ماشيني دارد كه موجب محدوديت ديدگاه در ابعاد خاص شده و برخي موضوعات مانند يافتن بهترين روشهاي مديريتي و ارتباطات انساني در ديدگاه محض مهندسي ناديده گرفته ميشوند . گفته‌ايم كه مهندسي صنايع با در برداشتن نگرش سيستماتيك و فراگير ارتباط تخصصهاي مختلف و نهاد مديريت سازمان را ايجاد نموده و امور برنامه‌ريزي ، سازماندهي ، هدايت و نظارت بر امور اجرايي با هماهنگي بيشتري دنبال ميگردد . اين نگرش استمرار همان سير تفكر تيلور و هم‌عصران وي ميباشد كه با تلاش تك‌تك آنان مجموعه اصول و نگرشهاي مديريت علمي موجوديت يافت . مديريت علمي همان نگرش سنتي مهندسي صنايع است . با پيشرفت مديريت علمي ، مهندسي صنايع با تفكري بر مبناي علوم رياضي ، فيزيكي ، اجتماعي و اقتصادي در عرصه صنعت و خدمات ظهور كرد كه به معني ايجاد يك تفكر فراگير و سيستماتيك بود . نگاه مهندسي صنايع به مسائل از زوايا و ديدگاههاي مختلف همانند توجه به خروجي و محصول سيستم ، توجه به مشتري و يا نگرش به بهره‌وري سازمان قابل طرح و پيگيري ميباشد كه بر مبناي اصول فكري تقريبا يكساني دنبال ميگردد . حال مي‌خواهيم ببينيم اصول فكري مهندسي صنايع بر چه عواملي استوار است :

۱ - خلاقيت

فعاليت اصلي هر مهندس صنايع ارائه طرح براي بهبود سيستمهاي جاري و يا طرحي جديد ميباشد كه اين نيازمند خلاقيت و نوع‌آوري جهت حصول به طرحهاي نو و بديع مي‌باشد . برخورداري از خلاقيت و ابتكار اين امكان را به مهندسين صنايع مي‌دهد كه به تعميق دانش خود پرداخته و فرصتي فراهم ميشود تا ايده‌هاي جديد و خلاق مطرح گردند.

۲ - تفكر فراگير

نگرش سيستماتيك و فراگير برجسته‌ترين خصوصيت مهندسي صنايع است و اطلاق مهندسي صنايع و سيستمها به اين رشته بي ارتباط با اين نگرش نيست . نگرش فراگير موجب ميشود مسائل از كل به جز و تعامل اجزا با هم مورد بررسي دقيق قرار گرفته و مدل كاملي از سيستمهاي مورد نظر تهيه و مسائل مورد نظر آن به بهترين شكل طرح و بررسي گردد.

۳ - رهبري گروه

هر سيستم طرح‌ريزي شده اگر بدرستي اجرا نشود منتج به نتيجه نخواهد گرديد و بنابراين حسن اجراي سيستم طراحي شده يك ضرورت مهم تلقي ميشود . آشنايي با كليت سيستم مورد نظر و نقش اجزا در كاركرد صحيح آن اين امكان را فراهم مي‌آورد تا هدايت و رهبري گروه كاري مجري سيستم با انگيزه بيشتري دنبال گردد ؛ در واقع علاوه بر طراحي سيستم ، مهندسي صنايع سيستمهاي پياده‌سازي و اجرا را نيز پي‌ريزي نموده و نقش رهبري گروههاي كاري را موثرتر دنبال مي‌نمايد .

۴ - مديريت زمان

انجام كار بدون توجه به ظرف زماني و تحويل به موقع خروجي مورد نظر سيستم ، ارزش زيادي نميتواند داشته باشد . امروزه اهميت زمان و فرصتهاي آن با توجه به عرصه تنگاتنگ رقابت اقتصادي براي همگان مبرهن و بديهيست . در اين خصوص مهندسي صنايع با درك موضوع ، تكنيكهايي را بكار ميگيرد كه عامل زمان اجراي اجزاي كاري را در تمامي فرايندها مورد توجه قرار مي‌دهد .

۵ - ارتقا بهره‌وري و بهبود مستمر

 اعتقاد به ارتقا بهرهوري و بهبود مستمر يك اصل با ارزش در مهندسي صنايع به‌شمار مي‌آيد . اكتفا به وضعيت فعلي جز در جا زدن نتيجه ديگري نخواهد داشت ؛ لذا مهندسي صنايع با پذيرش اين مطلب كه سطح دانش و مهارتها يك مقوله نسبي است ، سعي در افزايش بهره‌وري و بهبود وضعيت كاري نموده و تلاش مي‌نمايد امور كاري مداوما اثربخشتر و كاراتر گردند . نگرش بهبود مستمر اين امكان را ميدهد كه هر روز به فكر ارتقايي هر چند جزئي باشيم .

۶ - يادگيري

يادگيري فراينديست كه نمي‌توان بر آن حد و مرزي تعيين نمود . مهندسي صنايع به منظور مطالعه و پيگيري مسائل همواره بر اين نكته توجه دارد كه هر مورد را ، منحصر به فرد بررسي نمايد و جهت شناخت آن فرض بر اين است كه از تصورات ذهني دوري نموده و سعي بر كشف واقعيتهاي حاكم بر اجزا و كل سيستم مي‌باشد . لذا عدم وجود تعصب خاص به ماهيت فني امور موجب مي‌گردد تا ذهنيت كنجكاو براي كشف حقايق نهفته در پديده‌ها تقويت شود ، مهندسي صنايع با ذهني بسته و خموده به‌سختي مي‌تواند راه‌حلهاي ابتكاري و راهگشا براي مسائل موردنظر ارائه نمايد.